توضیحات کتاب:
شما استحقاق یک زندگی بزن قدشی را دارید
اجازه بدهید به شما در مورد روزی که خیلی هم به گذشته برنمیگردد بگویم،
وقتی که به کشفی ساده رسیدم. من اسم آن را عادت “زدن قدش” نامیدم و این
موضوع به شما کمک خواهد کرد تا بهترین رابطه در زندگیتان را بهبود ببخشید –
رابطهای که با خودتان دارید. من میخواهم با شما آن داستان، تحقیق و
همچنین برای تغییر زندگیتان چگونگی استفاده از این عادت را به اشتراک
بگذارم.
کل ماجرا از یک روز صبح شروع شد، همانطور که در دستشویی در حال مسواک زدن
دندانهایم ایستاده بودم، تصویر خودم را در آیینه نگاه کردم و فکر کردم:
اَه.
من شروع کردم به جدا کردن هرچیزی که در مورد خودم دوست نداشتم – سیاهی زیر
چشمهایم، چانه تیزم، این واقعیت که سینه دست راستم از سمت چپم کوچکتر
است، و پوست شل و ول شکمم. ذهنم شروع کرد به گفتن اینکه: من افتضاح به نظر
میرسم. باید بیشتر ورزش کنم. از گردنم متنفرم. هر فکری که به ذهنم میآمد
باعث میشد تا احساس بدتری نسبت به خودم داشته باشم. به ساعتم نگاه کردم –
اولین زمانی که ساعتم را برای بیدار شدن کوک کرده بودم پانزده دقیقه دیگر
بود. باید زودتر از خواب بیدار شوم. به ضربالعجل کارهایم که فرا رسیده بود
فکر کردم. کارهایی که باید تمام شان میکردم. ایمیلها و متنهایی که هنوز
جوابشان را نداده بودم. حیوان خانگیام که هنوز برای پیادهروی بیرون
برده نشده بود. نتایج آزمایش بیوپستی (تکهبرداری) پدرم. و تمام کارهایی که
باید امروز برای بچهها انجام میدادم. کاملاً دستپاچه شده بودم و من
هنوز لباسهایم را هم نپوشیده بودم و قهوهام را هم نخورده بودم. تمام چیزی
که آن روز صبح میخواستم این بود که برای خودم یک فنجان قهوه بریزیم، جلوی
تلویزیون دراز بکشم و تمام چیزهایی را که داشتند اذیتم میکردند را فراموش
کنم ..... امّا میدانستم این کار اشتباهی هست. میدانستم که هیچکس قرار
نیست ناگهان از راه برسد و مشکلات من را حل کند یا پروژههای لیست شدهام
را تمام کند یا به جای من ورزش کند و یا آن گفتگوی سخت که باید در محل کارم
انجام بدهم را مدیریت کند.